چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۵
نوید شاهد _ "شکار مرغابی‌ها" عنوان کتابی است که خاطرات سردار غلامعلی (جواد) نژاداکبر را روایت می‌کند. نوید شاهد تهران بزرگ به معرفی این کتاب پرداخته که در ادامه می‌خوانید.

معرفی کتاب|

به گزارش خبرنگار نوید شاهد تهران بزرگ، کتاب "شکار مرغابی ها" خاطرات سردار غلامعلی(جواد) نژاداکبر است، که به قلم مصیب معصومیان از سوی انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسید.

شهید نژاداکبر در دوازدهم اسفند ماه سال 1365 در ادامه عملیات کربلا ۵ در شلمچه به شهادت رسیدند. وی از فرماندهان گردان صاحب الزمان لشکر ۲۵ کربلا بود.

غلامعلی (جواد) نژاداکبر سال 1340 در خانواده‌ای مذهبی در شهر بابل روستای «بیشه سر» دیده به جهان گشود. دوران دبیرستان او مصادف بود با شروع و اوج انقلاب اسلامی و حضور پر رنگ و مؤثر آقاجواد در تشویق جوانان و فرهنگ سازی و تبلیغات و فعالیت‌های انقلابی که همه انقلابی‌های شهر شاهد آن بودند.

 

سال 1359 با شروع جنگ تحمیلی، آقاجواد از اولین نفراتی بود که کوله جنگ را به دوش کشید و راهی مریوان شد. هم زمان در سال 1360 در رشته فنی مدرک دیپلمش را اخذ کرد و بعد ازآن به عضویت سپاه پاسداران شهرستان بابل درآمد و در واحد عملیات مشغول به خدمت شد.

 

در بخشی از کتاب آمده است:

 

«بچه ها مرغابی‌ها را پوست کندند و پیرمرد به سبک شمالی‌ها، مرغ را بار گذاشت و انار ملس ساوه را قاطی کرد و ما هم نشستیم و به گپ وگفت و خاطرات شکارهایمان پرداختیم. همه منتظر پختن شکارمان بودیم تا دلی از عزادربیاوریم.

پیرمرد شهردار، برای همه در ظروف ملامین رنگ پریده و تار، سهمیه‌ها را تعیین و تقسیم کرد و هیچ کداممان سر هوش نبودیم و با برنج دمپختی پیرمرد که خیلی هم کاربلد بود، غذای خانه را در منطقۀ جنگی خوردیم. در این میان چشمان هرکدام ما به بشقاب آقاجواد بود که دست نخورده باقی مانده بود.

پرسیدیم: «جواد آقا! چرا نمی‌خورید؟ »

اما ایشان، مقداری نان خشک و نمک و پیاز خورد و دست آخر بشقاب خودشرا با پشت دست به وسط سفره هل داد و گفت: «من از این نمی خورم.

من و آقاجواد، هرازگاهی قدم می زدیم و او تجارب و نحوۀ برخورد با نیروها را به من متذکر می‌شد. گفتم حتماً امشب هم حس صحبت دارد که می خواهد گپ وگفت داشته باشیم. همین طور که پنجۀ دست من را می‌فشرد، لای گل‌هایچسبنده، قدم برداشتیم. صدای دل کندن پوتین از دل گل هم شنیدنی بود و او شروع به صحبت کرد: «خب! آقا شیخ! امروز از شکار پرنده‌ها حال کردید؟»

قهقه‌های زدم و گفتم: «آررره!! کیف کردم، کاش می‌خوردی جواد جان! خیلی خوش مزه بود.» صورت همدیگر را به خوبی نمی‌دیدیم؛ ولی با لحظه ای مکث به من نگاه کرد و گفت: «جدی؟! » و راه افتادیم و ادامه داد: «شما اولاً که طلبه‌ای و سرباز امام

زمان(عج)؛ دوم اینکه فرمانده ای. آیا خدا راضی بود که با گلوله‌های بیت المال،پرندگان بی گناهی رو بکشید که پناه آورده بودند به کنارۀ رودخانه‌ای که ما سربازان اسلام مستقر هستیم؟...»

کتاب "شکار مرغابی ها" در 216 صفحه در قطع رقعی، جلد نرم در سال 99 در نوبت چاپ اول و به قلم مصیب معصومیان از سوی انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شد.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده